سلام ممنون از بازدید شما
در اینجا سعی کردم به صورت کلی از موضوعات گوناگون که شاید لازم به دانستن و فهمش باشه اطلاعاتی رو قرار بدم امیدوارم از مطالب رضایت داشته باشید و توانسته باشم مطالب مفیدی قرار بدم
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان وبلاگ شخصی من و آدرس alinazari.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
حالت نشخوارذهنی یکی از حالتهایی است که در سالیان اخیر مورد توجه روانشناسان قرار گرفته است .یکی از دلایل مهم توجه به این حالت ، اثبات وجود ارتباط بین حالت نشخوار ذهنی با ابتلا و یا تشدید اختلال افسردگی می باشد. گروهی از روانشناسان حالت نشخوار ذهنی را بسیار شیبه به حالت افکار وسواسی می دانند و اعتقاد دارند که هر دو این حالتها با افکار مزاحم و تکراری همراه هستند و تفاوت مهم این دو آن است که افکار وسواسی حالتی است که بیشتر در اشخاص مضطرب و نشخوار ذهنی بیشتر در اشخاص افسرده قابل مشاهده می باشد.
هنر درمانی رشته ای است که در آن با خلق یا مشاهده یک اثر هنری از طریق دریافت و بیان احساسات شخص ، برای کمک به او استفاده می شود. بر خلاف هنر که تنها به منظور خلق اثر هنری انجام می شود ، تمرکز هنر درمانی ( که بطور معمول شامل نقاشی ، سفالگری ، کار با زغال ، مداد رنگی و مواد مشابه است) بر فرایند خلق یک اثر هنری می باشد و فعالیتهای مقدماتی به کار گرفته شده برای درمان ، به خلق اثر و نتیجه حاصل از آن ترجیح داده می شود. در این رشته، ممکن است یک قطعه هنری هیچگاه به پایان نرسد.
احتمالا همه ما یک بار عاشق شده ایم، عاشق شدن به عنوان فرایندی در رشد و تکامل شخصیت مورد نظر قرار گرفته است که در آن تمام توجه،احساسات و عواطف فرد معطوف فرد دیگری می شود و او را به عنوان مظهر عشق و زندگی خود پذیرفته و تمام تلاش خود را برای ربودن دل و رضایت وی به خرج می دهد.
در جامعه امروزی کسانی وجوددارند، که اصولا زندگی خودرا بی مفهوم می دانند. علت این حس به دلایل راضی نبودن از زندگیشان است برای اینکه این افراد این حس را از بین ببرند، توصیه های بسیار کاربردی داریم که باهم می خوانیم برای جلوگیری از این احساس، 25 مورد زیر را مد نظر داشته باشید و به آنها عمل کنید:
تصور کنید که در یک مهمانی با یک انگلیسی بر خورد کنید که بر خلاف تصور کلیشه ای شما گرم و خوش بر خورد باشد ، درست بر عکس تصوری که اکثر افراد از یک انگلیسی دارند یعنی او باید سرد و نه چسب باشد، مطمناً اکثراً می گویند او یک استثناء است یا اینکه حتماً مست بوده که رفتارش متفاوت هست . این نشانه سماجت با دقت و ظرافت پیش داوری هاست با اینکه طی چهل سال گذشته رفتار آمریکایی های سفید پوست خیلی ملایم تر نسبت به سیاه پوستان شده است اما فرم ریشه ای این پیش داوری ها همچنان باقی مانده است که البته اکثراً آنرا تکذیب می کنند که هنوز احساس نژاد پرستانه دارند با اینهمه در بر خورد با نژاد دیگر رفتارشان حاوی این پیش داوری مخفیانه می باشد ، در حالیکه معمولاً پاسخ افراد در این مورد اینستکه آنها هیچ احساس ناخوشایندی ندارند اما در شرایط غافگیرانه ناخودآگاه رفتاری می کنند که نشانه پیش داوری است .
کسی که درگیر تله رهاشدگی است، همواره انتظار میکشد عزیزانش او را رها کنند و بروند. بخصوص او همیشه نگران است که مبادا شریک عاطفی او قید همه چیز را زده و او را به حال خود رها کند. این شخص معتقد است که، روابط نزدیک دیر یا زود پایان خواهد یافت. زندگی این افراد در دوران کودکی معمولا با جدایی والدین یا مرگ آنها همراه بوده است.
رفتار و عملکرد اجتماعی، عاطفی و عقلانی کودک و به طور کـلی چـگونگی شـکلگیری شخصیت او تحت تأثیر عوامل بیشماری قرار دارد که هر یک به نحوی خاص نقش خود را در این زمـینه ایفا میکند؛ لکن در این میان خانواده و خصوصا پدر و مادر با تمامی ویژگی ها و عملکرد خـاص خود بالاترین سهم را در ایـن مـهم عهدهدار هستند، زیرا طرح اساسی و زیر بنای ساختار شخصیت کودک در اولین سال های زندگی و در میان اعضای خانواده شکل عنوان طراح و بنیانگذار شخصیت کودک، چگونه زیستن و چگونه بودن وی را در سال های پرفراز و نشیب آینده از همان آغاز زندگی تـعیین میکنند.
شناخت کامل مراحل گوناگون رشد کودک و عوامل مـؤثر بـر آن مـوجب هماهنگی انتظاراتبا موقعیت و توانایی های خاص فرزند میشود و چه بسا ممکن است عـدم شـناخت کامل از رشد و توانایی های کودک در ابعاد مختلف، سبب طرح خواست ها و انتظارات نامعقول شـما از کـودک شـود که به طور معمول چنین توقعاتی پیامدهای نامطلوب و منفی خواهد داشت. به عنوان مثال مادری که بر اثر عدم شناخت مراحل رشد حسی و حرکتی فرزند خویش قـبل از فـرا رسـیدن زمان نشستن و آمادگی سیستم عصبی وی برای این کار،بدون عوامل اتکایی از کودک خود انـتظار نـشستن دارد و وی را وادار به عمل نشستن میکند. مسلما چنین اصراری کاملا غیرمنطقی بوده،موجب آزار و آسـیب دیدگی کـودک خواهد شد.
چنانچه مقایسهای کلی و گـذرا مـیان رشد جسمی و رشد روانی کـودک داشـته باشیم، به راحتی درخواهیم یافت که رشد روانی کودک و مسائل و مشکلاتی که در این رهگذر وجود دارد از پیچیدگی و حساسیت خاصی برخوردار است، در صورتی که رشد جسمی یـا بـدنی کودک دارای مراحلی به مراتب سـادهتر اسـت؛ به طوری که در مواجهه با مشکلات جسمی کودک، نحوۀ عملکرد والدین در اغلب موارد بر همگان روشن است و گذر از مراحل بحرانی رشد جسمی کودکان کار چندان دشواری برای والدین نیست و عـموما نـقش خود را بخوبی ایفامیکنند. امّا متأسفانه درصد قابل توجهی از والدین در رویارویی با مسائل و مراحل بحرانی رشد روانی کودک خویش دچار سردرگمی شده، چگونگی ایفای نقش و مسؤولیت خویش را نمیشناسند و در نتیجه بـا عـملکردی اشتباه و یـا حد اقل با انجام ندادن آنچه که بایستی صورت گیرد، فرزند خویش را دچار مشکلاتی جبران ناپذیر مـیکنند.
یک کودک برای اینکه مغزش رشد کند و شکوفا گردد، نیاز دارد که دوستش بدارند، او را بغل کنند، با وی صحبت کنند، برایش کتاب بخوانند و به او اجازه ی کشف کردن بدهند. تربیت فرزندان نکات بسیاری دارد که میتواند بر آینده اجتماعی فرد تاثیر گذار باشد .
اگر می خواهید کودک در سن 3 سالگی به راحتی صحبت کند باید مهارت های کلامی را در او تقویت کرد. طبث تحقیقات انجام گرفته دایره ی واژگان یک فرد بزرگسال، در سه سال نخست او تعیین می شود.
روان انسان از سه بخش تشکیل شده است . اولین بخش روان که با او متولد می شود غریزه (id) است . در این بخش از ساختار روان ، تنها چیزی که تولید می شود ” خواسته ” است . خواسته هایی که نیازهای پایه ای او مانند گرسنگی و خواب و دفع و… را بر آورده می کنند .
کودک انسان در این مرحله از رشد، با هیچ واقعیتی آشنا نیست . آرام آرام با 5 حسی که در اختیار دارد ساختار دیگری در او شکل می گیرد به نام “من” (ego) که او را به آهستگی با واقعیت آشنا می کند . این بخش قادر خواهد بود نیازهای او را به تعویق انداخته یا از اجرای آنها جلو گیری به عمل آورد . به عنوان مثال کودک انسانی در دوران نوزادی به محض اینکه احساس کند ادرار دارد ، عمل تخلیه را بی درنگ انجام می دهد زیرا که هیچ ساختاری در آن برهه از زندگی، او را از این کار منع نمی کند .همین نوزاد بعد از اینکه مهارت توالت رفتن را آموزش دید ، قادر خواهد بود برای زمان کوتاهی این عمل را به تعویق اندازد . کمی بزرگتر که شد برای دقایقی و سپس انسان بالغ برای حتی چند ساعت قادر خواهد بود دفع خود را به تاخیر بیندازد .
به تعویق انداختن و جلوگیری کردن از انجام کاری توسط همین ساختار دوم (من) ایجاد می شود . در واقع ” من ” می تواند با فیلتر کردن خواسته های غریزی ، جلو بروز آنها را بگیرد یا آنها را به تعویق بیندازد .
تصور کنید کودکی که به مهمانی می رود و در آن جا به شیئی بر می خورد که از آن خوشش می آید . به محض اینکه غریزه (id) او به او بگوید “این را می خواهم” کودک آن را برای خود بر خواهد داشت . تا اینجا رفتار این کودک با یک انسان بالغ که دزدی می کند هیچ فرقی ندارد . درهردو اینها ساختار “من” شکل نگرفته تا بتواند ازخواسته آنها که با واقعیت هم خوانی ندارد جلو گیری کند .
در واقع شکل گیری این بخش” فیلتر گذار” در کودک تنها با تربیت شکل خواهد گرفت . این بخش “فیلتر گذار” قادر است خواسته های ما را با واقعیت تطبیق داده ، یا این خواسته ها را به تعویق بیاندازد یا کلا از بروز آنها جلوگیری به عمل آورد . در واقع تربیت کودک یعنی کمک به شکل گیری پوسته روانی انسان ، انسانی که در بدو تولد تنها غریزه است و بس .
کودکی که تربیت نشود در آینده قادر نخواهد بود خواسته های خود را با واقعیت انطباق دهد و دچار مشکلات اساسی خواهد شد .
هنر پدری و مادری باعث می شود انسان بتواند بدون سرکوب غرایز و تنها با در چهار چوب قرار دادن آنها و استفاده صحیح و بجا از غرایز بر پایه شئونات انسانی از زندگی خود لذت برده و احساس امنیت وآرامش کند . در واقع تربیت باعث تولید انسان متمدن می شود .
عمده ترین عامل بروز معضلات اجتماعی مانند اعتیاد و… از توقف مراحل رشد روانی ایجاد می گردد و عامل اصلی آن عدم آگاهی پدران و مادران از مراحل رشد روانی کودک و آسیبی است که در پی آن به کودک وارد می شود .
نظریه رشد روانی-اجتماعی اریکسون یکی از معروفترین نظریههای شخصیت در روانشناسی است. اریکسون نیز همانند فروید اعتقاد داشت که شخصیت هر فرد، طی مراحلی رشد مییابد. نظریه اریکسون برخلاف نظریه مراحل روانی-جنسی فروید، به تشریح تاثیر تجربه اجتماعی در تمام طول عمر میپردازد.
یکی از عناصر اصلی در نظریه مراحل روانی-اجتماعی اریکسون، رشد هوّیت خود (ego identity ) است. «هویت خود»، حس آگاهانه خود است که ما از طریق تعاملات اجتماعی رشد میدهیم. به گفته اریکسون، «هویت خود» ما با هر تجربه و اطلاعات جدیدی که در تعاملات روزانه خود با دیگران به دست میآوریم، دائماً تغییر میکند. اریکسون همچنین عقیده داشت که علاوه بر «هویت خود»، یک حس صلاحیت نیز انگیزه رفتار و اعمال ما را تشکیل میدهد.
هر مرحله در نظریه اریکسون به صلاحیت یافتن و شایسته شدن در یک محدوده از زندگی مربوط است. اگر یک مرحله به خوبی پشتسر گذاشته شود، شخص احساس تسلّط خواهد کرد. و اگر یک مرحله به طور ضعیفی مدیریت شود، حس بیکفایتی در شخص پدید خواهد آمد.
اریکسون عقیده داشت که افراد در هر مرحله، با یک تضاد روبرو میشوند که نقطه عطفی در پروسه رشد خواهد بود. به عقیده اریکسون، این تضادها بر به وجود آوردن یک کیفیت روانی یا ناکامی در به وجود آوردن آن کیفیت متمرکزند. در خلال این دوره، هم زمینه برای رشد شخصی بسیار فراهم است و هم از سوی دیگر، برای شکست و ناکامی.
مرحله ۱ رشد روانی- اجتماعی: اعتماد در برابر بیاعتمادی
نخستین مرحله نظریه رشد روانی-اجتماعی اریکسون بین تولّد تا یک سالگی پدید میآید و بنیادیترین مرحله در زندگی است.
به دلیل آن که نوزاد به طور کامل وابسته است، رشد اعتماد در او به کیفیت و قابلیت اطمینان کسی که از او پرستاری میکند بستگی دارد.
اگر اعتماد به نحو موفقیتآمیزی در کودک رشد یابد، او در دنیا احساس امنیت خواهد کرد. اگر پرستار ناسازگار، پس زننده یا از نظر عاطفی غیرقابل دسترس باشد، به رشد حس بیاعتمادی در کودک کمک میکند. عدم توفیق در رشد اعتماد، به ترس و باور این که دنیا ناسازگار و غیرقابل پیشبینی است منجر میگردد.
رفتار مادر با کودک باعث پرورش نگرش اعتماد یا بی اعتمادی می شود. اریکسون معتقد بود مادری که شغل خارج از خانه را از سر می گیرد و فرزند خود را به خویشاوندان یا مهد کودک می سپارد، بی اعتمادی را در کودک به وجود می آورد. الگوی اعتماد در برابر بی اعتمادی به عنوان جنبه ای از شخصیت در کودکی تعیین می شود ولی این مشکل می تواند در مرحله بعدی رشد دوباره ظاهر شود. بی اعتمادی کودکی می تواند بعدها در زندگی از طریق مصاحبت با معلم یا دوست با محبت و صبور اصلاح شود. نیروی اساسی امید با حل موفقیت آمیز این بحران در مرحله حسی – دهانی همراه است. امید عبارت است از احساس با دوام اطمینان داشتن، این احساس که با وجود بد بیاری ها، زنده خواهیم ماند.
مرحله ۲ رشد روانی-اجتماعی: خودگردانی و اتکاء به نفس در برابر شرم و شک
دومن مرحله نظریه رشد روانی-اجتماعی اریکسون در دوران اولیه کودکی در سال دوم و سوم زندگی صورت میگیرد و بر شکلگیری و رشد حس عمیقتری از کنترل شخصی در کودکان تمرکز دارد.
کودکان به سرعت توانایی های جسمانی و دهنی گوناگون را پرورش می دهند. آنها یاد می گیرند ارتباط موثر تری برقرار کنند و راه بروند، بالا بروند، هل بدهند، بکشند و شیئی را نگه داشته یا رها کنند. کودکان از این مهارت ها احساس غرور می کنند. مهمترین توانایی نگهداشتن و رها کردن است. نگهداشتن می تواند به صورت محبت آمیز یا خصمانه نشان داده شود. رها کردن می تواند به صورت تخلیه خشم ویرانگر یا بی تفاوتی آرام ابراز شود.
اریکسون همانند فروید عقیده داشت که آموزش آداب دستشویی رفتن، بخش حیاتی و ضروری این فرایند است. امّا استدلال اریکسون کاملاً با فروید متفاوت بود. اریکسون عقیده داشت که یادگیری کنترل کارکرد بدن به پیدایش حس کنترل و استقلال میانجامد.
رویدادهای مهم دیگر در این مرحله شامل به دست آوردن کنترل بیشتر بر انتخاب غذا، اسباببازی و لباس است.
کودکانی که این مرحله را با موفقیت پشت سربگذارند، احساس امنیت و اطمینان میکنند. در غیر این صورت، حس بیکفایتی و شک به خود در آنها باقی میماند.
بحران اصلی بین والد و فرزند، به آموزش استفاده از توالت مربوط می شود که به صورت اولین موردی که جامعه سعی دارد یک نیاز غریزی را تنظیم کند، در نظر گرفته شده است. به کودک آموزش داده شده که نگه دارد و فقط در مواقع و مکان های مناسب رها کند. امکان دارد والدین جلوی تلاش کودک را برای نشان دادن استقلالش بگیرند و او را ناکام کنند. کودک احساس خود ناباوری و شرم را در بر قرار کردن رابطه با دیگران پرورش می دهد. با اینکه ناحیه مقعد کانون این مرحله است، اما ابراز این تعارض، بیشتر روانی – اجتماعی است تا زیستی. نیروی اساسی که از استقلال به وجود می آید، اراده است که تصمیم به حق استفاده از آزادی انتخاب و مهار خود در صورت مواجه شدن با درخواست های جامعه را شامل می شود.
بیماری ام اس یکی از بیماریهای سیستم اعصاب مرکزی است که در اثر تخریب میلین (غلاف محافظ رشتههای عصبی) ایجاد میشود. در این مقاله قصد داریم به بررسی چیستی ام اس، انواع، علائم، علل، درمان و بسیاری دیگر از موضوعات مرتبط با این بیماری بپردازیم. امید است با مطالعه این نوشتار، اطلاعات مفیدی درباره بیماری ام اس به دست آورده و پاسخ سؤالات خود را بیابید.
اختلال بدشکلی بدن نوعی بیماری مزمن روانی است که در آن فرد دائم در مورد نقص در ظاهر خودش فکر میکند؛ چنین نقصی یا جزئی است و یا حتی خیالی؛ اما از نظر فرد، ظاهرش آنقدر شرمآور به نظر میرسد که نمیخواهد جلوی کسی دیده شود. آیا این اختلال راه درمانی دارد یا خیر؟ در این نوشتار به برخی از راههای درمان آن می پردازیم. اختلال بدشکلی بدنی دارای طیف های مختلف روانی است.
اثر دارونما یا پلاسیبو به اثر درمانی داروهای صوری و تلقینی گفته میشود که با فریب بیمار، اثر مثبتی در بهبودی بیماری دارد. آیا تاکنون در مورد پلاسیبو یا دارونما چیزی شنیدهاید؟ اگر در این مورد چیزی نمیدانید ولی قطعا تا به حال در مورد اثر تلقین در درمان بیماریها شنیدهاید. پلاسیبو نیز عملکردی شبیه تلقین دارد. در این نوشتار با این روش درمانی بیشتر آشنا شوید.
IQ به معنای ضریب هوشی است، و نشاندهنده میزان ضریبهوشی دانشگاهی یا محاسباتی یک فرد است. برای تعیین میزان ضریبهوشی یک فرد، چندین آزمون استاندارد وجود دارد. فرد در بازه زمانی مشخص به سوالات پاسخ داده، و در نهایت نمرهای به وی تعلق می گیرد، و میتواند با دیگر همسالان مقایسه شود. کسانیکه به خوبی از عهده آزمون ضریب هوشی برمیآیند، اغلب به لحاظ تحصیلات بهتر هستند. این افراد از کسانی که IQ پایینتری دارند، درآمد بالاتری داشته و عموماً از لحاظ جسمی نیز سالمترند.
اما EQ به معنای هوش هیجانی است، و نشاندهنده توانایی فردی در درک، کنترل، ارزیابی، و بیان احساسات است. درحالیکه افراد با سطح EQ بالا، لزوماً دارای دانش آکادمیک بالایی نیستند، اما عملکرد بهتری در محیطهای کاری از خود نشان میدهند. این افراد خودآگاهی بیشتری دارند و بهتر میتوانند برخوردهای خود را تنظیم کنند، مسئولیت کارهای خود را راحتتر میپذیرند، با انگیزه هستند، و با دیگران همدلی میکنند.
مکانیسم های دفاعی مانند فرافکنی، واپس رانی یا دلیل تراشی به واکنش روانی ناخودآگاه و تغییر در ادراک واقعیت به منظور کاهش اضطراب گفته میشود.
با توجه به رویکرد روانکاوی انسان برای غلبه بر تعارضات و زمانی که احساس میکند از لحاظ روانی مورد خطر قرار گرفته است به طور ناخودآگاه به سازو کارهای روانی روی میآورد که مکانیسمهای دفاعی نامیده میشوند. فرد با استفاده از این کنش روانی تلاش میکند تا از اضطرابها و ناسازگاریهای خود غلبه کند. در ادامه با تعریف کاملتری از مکانیسم دفاعی و انواع آن بیشتر آشنا میشویم.
چگونه متوجه ميشويد يكي از اعضاي خانوادهتان از ناهنجاري رواني رنج ميبرد؟
آيا كسي از اعضاي خانواده شما از اختلالي رواني رنج ميبرد؟ چه طور ميتوانيد مطمئن باشيد كسي كه با او زير يك سقف زندگي ميكنيم از نظر رواني سلامت است؟
اختلالات رواني فقط فرد مبتلا را رنج نميدهد بلكه زندگي را براي اعضاي خانوادهاش نيز سخت و غيرقابل تحمل ميكند و اجازه نميدهد از زندگيشان لذت ببرند. آنها دليل ناسازگاري او را نميفهمند و حتي شايد هرگز به روانشناس يا مشاوري براي حل مشكل مراجعه نكنند و اين ناآگاهي منجر به حوادث ناخوشايندي ميشود كه دست پايينش شايد مطرود شدن خانواده و بروز اختلافهاي دائمي باشد و دست بالايش ميشود طلاق يا قتلي خانوادگي.به همين دليل است كه ما در اين گزارش چند ناهنجاري رواني شايع را به شما معرفي ميكنيم. اگر اين نشانهها را در يكي از اعضاي خانواده ميبينيد بايد هرچه سريعتر او را به روانشناس معرفي كنيد و البته در نظر داشته باشيد كه فرآيند درمان اين نوع افراد معمولا با حضور روانشناس تكميل نميشود و اغلب مشاور و روانپزشك نيز در جريان درمان نقش ايفا ميكنند.
روانشناسان می گویند خیلی مراقب حس آشنایی زیاد نسبت به افراد غریبه باشید زیرا خودشیفتهها همیشه بسیار آشنا و جذاب بهنظر میرسند.
تاکنون برایتان پیش آمده است که پس از دیدن یک غریبه احساس کنید که از اول عمر او را میشناختهاید و بشدت برایتان آشناست و حس راحتی با او داشته باشید؟
این احساس زمانی پدیدار میشود که شما با شخصی که قبلا هرگز او را ندیدهاید وارد مکالمه میشود و احساس میکنید خیلی وقت است که همدیگر را میشناسید و به هیچ عنوان حس غریبگی با یکدیگر ندارید. این حس را میتوان نوعی تجلی آشناپنداری (دِژا وو) نامید.
در بررسی شیوه نقد روانشناسانه بهعنوان یكی از مهمترین سبكهای نقد ادبی با كار دشواری روبهرو هستیم؛ چراكه این نوع نقد بسیار تخصصی است و حتی اصطلاحاتی كه منتقدان این شیوه به كار میبرند برای بسیاری از مخاطبان عادی غریب و تا حدی نامفهوم میباشد كه در این راه آگاهی از نظریات و اصطلاحات زیگموند فرویدبسیار مهم است.
نوشته های یک نویسنده را با وقایع زندگانی و مکنونات خاطر و اسرار ضمیر او که معمولا خود نیز از آنها آگاهی درستی ندارد می توان مربوط ساخت و نشان داد که چگونه احساسات نویسنده و خاطراتی که حتی خود او هم آنها را فراموش کرده در محصول ادبی او تاثیر داشته است. همانطور که یک روانشناس می تواند با تعبیر خواب از آرزوهای نهانی اشخاص اطلاع حاصل کند نقاد ادب نیز با بکار بردن اصول علمی بتصاویر خیالی و نهانی نویسنده در آثار او پی می تواند برد.
«مطالعات متعددی که اخیراً بر روی دانشجویانی که در مورد میانگین نمراتشان گزافهگویی میکنند به عمل آمده نشان میدهد که این نوع گزافهگویی از نظر روانشناختی با شکلهای دیگر کتمان حقیقت تفاوت دارد. براساس نتایج این مطالعات، این گزافهگویان به هیچوجه مانند کسانی که دروغ میگویند یا حقیقتی را کتمان میکنند دچار اضطراب نمیشوند.
دکتر عليرضا شيري، فلسفه اسلامي را نزد استاد رضي شيرازي آموخته و پس از فراغت از تحصيل در رشته طب در دانشگاه علوم پزشکي ايران ،در دانشگاه آکسفورد تحت آموزش نظريه روانشناسي يونگ قرارگرفته است. وي مدرس دانشکده روانشناسي است و مرکز مطالعاتي خانه توانگري را در ايران اداره ميکند.
فلسفه بحثي قديمي تر از روانکاوي است و شيوه روانکاوي همان شيوه فلسفي است. در واقع روانکاوان زائيده مشروع يا نا مشروع اواخر قرن نوزدهم از فلاسفه هستند شايد به همين خاطر است که برخي اوقات نمي توان نيچه را روانکاو ندانست.
بیشتر روانشناسان امروزی بر این باورند که ۵ بعد شخصیتی وجود دارد که اغلب به آن ۵ صفت شخصیتی مهم میگویند. صفات شخصیتی ویژگیهای دایمی میباشند که شخص در بیشتر مواقع آنها را از خود نشان میدهد. معمولاً صفات شخصیتی از رفتار استنباط میگردد. ۵ مورد از صفات شخصیتی مهم که توسط این نظریه توضیح داده میشود در برگیرنده برونگرایی،گشودگی به تجربه(یا همان روشنفکری)،توافق پذیری،وظیفه مداری و روان نژند(روان رنجوری) است.
سلامت روان به سلامت شناختی، رفتاری و احساسی ما اشاره دارد – به طور کلی در مورد چگونگی فکر ، احساس و رفتار ماست. اصطلاح “سلامت روان” گاهی به معنای عدم وجود یک اختلال روانی است.
سلامت روان می تواند زندگی روزانه، روابط و حتی سلامت جسمانی را تحت تأثیر قرار دهد. سلامت روان نیز شامل توانایی فرد برای لذت بردن از زندگی برای رسیدن به تعادل بین فعالیت های زندگی و تلاش برای دستیابی به انعطاف پذیری روحی هم می شود.
در این مقاله ما توضیح خواهیم داد ، که اصطلاحات “سلامت روانی” و “بیماری روانی” چه معنی ای دارند. ما همچنین رایج ترین انواع اختلالات روانی و نحوه درمان آنها را توصیف خواهیم کرد. این مقاله همچنین برخی از علائم اولیه مشکلات سلامت روان را پوشش می دهد.
اختلال حافظه تکرارپنداری توهمی است که فرد تصور میکند یک مکان یا محل تکرار میشود و در دو یا چند جا همزمان وجود دارد یا با مکان دیگری جابجا میشود. برای مثال، شخص ممکن است تصور کند در بیمارستانی که در آن پذیرش گرفته نیست بلکه این بیمارستانی مشابه در نقطه دیگری از کشور است با وجود اینکه به طور واضحی غلط است. این اصطلاح اولین بار در سال ۱۹۰۳ توسط نورولوژیست چکسلواکی «آرنولد پیک» به کار رفته شد که شرایط بیمارش را توضیح میداد که اصرار میکرد از کلینیک پیک به یک بیمارستان کاملا مشابهی در حومه شهر منتقل شده است. او ادعا میکرد که پیک و سایر کارکنان در هر دو بیمارستان کار میکنند.
میلیونها نفر در سراسر جهان به اختلالات روانی مبتلا هستند که میتواند به سالها روان درمانی منجر شود. در برخی موارد مشکل روانی بسیار نادر و عجیب است.
سندروم استکهلم
سندروم استکهلم یک واکنش روانی است که گاهی در گروگان ربوده شده دیده میشود و گروگان در آن بدون توجه به موقعیت خطرناکی که در آن قرار دارد نشانه هایی از دلسوزی، وفاداری یا حتی مشارکت داوطلبانه با گروگانگیر را نشان میدهد. این سندروم در موارد دیگری از جمله کسانی که مورد خشونت همسر، تجاوز جنسی و آزار کودکان قرار میگیرند نیز دیده میشود. بعد از دزدی در یکی از بانکهای استکهلم این اختلال «سندروم استکهلم» نام گرفت که در آن سارقان کارمندان بانک را از ۲۳ تا ۲۸ آگوست ۱۹۷۳ گروگان گرفتند.
تصور کنید که متولد انگلیس هستید و یک روز صبح که از خواب بیدار میشوید حرفهایتان با لهجه چینی از دهانتان بیرون میآیند. این دقیقاً اتفاقی بود که برای سارا کولویل افتاد؛ زنی انگلیسی که به علت میگرن شدید در بیمارستان بستری شد و پس از جراحی با لهجه چینی به هوش آمد. پس از آن زندگی او به طور کلی تغییر کرد چرا که همواره مجبور بود با سر در گمی افراد دیگر، واکنشهای آنها و احساس خود نسبت به صدا و لحن جدیدش درگیر باشد.
نام این سندروم به گونه ایست که انسان را به یاد فیلم های ترسناک می اندازد اما باید بدانید سر انفجاری یک بیماری کاملا جدی است که هزاران نفر از مردم دنیا را مبتلا می کند. شنیدن صدای انفجار، شلیک اسلحه، برخورد سنج و اشکال دیگری از نویز که به طور مشخص فرد در زمان خوابیدن احساس می کند علائم اصلی این بیماری هستند. البته هیچگونه نشانه ای از درد، تورم یا مشکل فیزیکی در مبتلایان به این بیماری ایجاد نمی شود و نکته دیگر اینکه بیشتر افراد بالای 50 سال به این بیماری مبتلا می شوند هرچند که موارد ابتلای کودکان 10 ساله به این سندروم نیز گزارش شده است
یکی از سوال های بیشتر افراد، حتی افراد با تحصیلات دانشگاهی این است که فرق روانشناسی و روانپزشکی چیست؟؟! این ناآگاهی باعث بروز مشکلاتی می شود، مثلا بعضی ها برای حل مشکلات خانوادگی به روان پزشک مراجعه می کنند!! یا به روانشناس مراجعه می کنند و از او می خواهند که برایشان دارو تجویز نماید!!! پس این مطلب را در مرکز مشاوره و خدمات روانشناسی گروه همراه دریافت کنید،تا فرق این دو رشته علمی و دانشگاهی را بدانید…
روان شناسی یک رشته علمی و جزو علوم انسانی است که از سابقه ی پیدایش علمی آن، یک قرن و اندی میگذرد. هدف علم روان شناسی مطالعه ی رفتار انسان است. و برخی گفته اند هدف علم روان شناسی، مطالعه ی رفتار و فرایندهای ذهنی است. روان شناسی با عمر کوتاهی که نسبت به سایر رشته های علمی دارد، رشد بسیار شگرفی داشته است، طوری که اکنون بیش از ۲۰ رشته ی مستقل روان شناسی را شامل می شود، مثل روان شناسی کودک، روان شناسی مدیریت، روان شناسی صنعتی و سازمانی ، روان شناسی اجتماعی، روان شناسی آزمایشی، روان شناسی کودکان استثنایی، روان شناسی ورزش و ….. بالاخره روان شناسی بالینی.
مشاهده ی رشته های گوناگون روان شناسی نشان گر آن است که روان شناس فقط رفتارهای غیر عادی را مطالعه نمی کند و مطالعه رفتارهای غیرعادی یا مرضی بخش کمی از مطالعات روان شناسی را شامل میشود که عمدتاً در رشته روان شناسی بالینی مطرح می شود ؛ لذا کلمه روان شناسی نباید بیماری یا جنون را به ذهن تداعی کند. حتی بیماری هایی که در روانشناسی بالینی قابل درمان است، شامل بیماری های روانی شدید که در اصطلاح روان پریشی یا سایکوز (psychosis) و به اصطلاح عامه، جنون یا دیوانگی خوانده میشود شامل نمی شود و روان شناس، نقش چندانی در درمان این گونه اختلالات، ایفا نمیکند.
روانشناسان بیشترین نقش درمانی را در بیماری های روان نژندی دارند که بیمار از آن رنج می برد و خود به دنبال درمان آن است مثل بیماری های وسواس، افسردگی، اضطراب و مثل آن. در این گونه بیماری ها، بیمار از بیماری خود آگاهی دارد و به دنبال درمان آن برمی آید.اما در بیماری سایکوز، فرد، بیماری خود را قبول ندارد و برای درمان مقاومت می کند و معمولاً به اجبار آنها را در بیمارستان های روانی بستری می کنند و بعد از بستری شدن در صدد پیدا کردن فرصتی برای فرار از بیمارستان است. اختلالاتی همچون اسکیزوفرنی، مانیک و مانیک- دپرسیو (شیدایی- افسردگی) نمونه ای از اختلالات روانی شدید یا جنون است که با هذیان و توهم و رفتارهای غیر عادی و عجیب و غریب همراه است. این گونه بیماران عمدتاً توسط روان پزشک مورد درمان قرار می گیرند نه روان شناس.
روان پزشک کیست و وظیفه ی او چیست؟
روان پزشک فردی است که در رشته پزشکی تحصیل کرده است و بعد از گذراندن دوره ی پزشکی عمومی و اخذ دکترای حرفه ای در پزشکی عمومی، دوره تخصصی خود را در روان پزشکی و یا به قول امروزی ها “اعصاب و روان ” گذرانده است. او یک پزشک است و کار یک پزشک مثل همه رشته های پزشکی، تجویز دارو برای درمان بیماری است. مشخص است که روان پزشک برعکس روان شناس، فقط با بیمار و بیماری سروکار دارد.دیدگاه او مثل هر پزشک دیگر در سایر رشته های پزشکی در مورد علت بیماریها یک دیدگاه بیولوژیک است. یعنی در پیدایش بیماری ها عوامل ارث و هورمون ها و میانجی های عصبی یا نروترانسمیترها مثل دوپامین و سروتونین و … را علت اساسی بیماری می دانند و روی عوامل روانی و یادگیری( اکثرا ) تاکید چندانی ندارند .
با این فرضیات او با استفاده از روش های پزشکی مثل دارو درمانی و الکترو شوک درمانی (e.c.t) به درمان بیماری های روانی می پردازد. بیماران شدید روانی مثل اسکیزوفرن و مانیک – دپرسیو باید برای درمان به روان پزشک مراجعه کنند و در مواردی بیماران روان نژند، مثل افراد افسرده و وسواسی نیز نیاز به دارو درمانی دارند اما در عین حال باید توسط روان شناس بالینی تحت روان درمانی قرار بگیرند.
روانشناسان در خصوص اثر داروها در برخی از بیماری های روانی نظر مثبتی دارند . اینجانب بیمارانی که تشخیص دهم (مثل بیماران وسواسی در حالت وسواس بالا ) نیاز به دارو درمانی دارند را به روانپزشک ارجاع میدهم و تا کنون صدها بار این کار را کردم . ولی متاسفانه این همکاری از سوی روان پزشکان در اکثر قریب به اتفاق آنها وجود ندارد که بیماران نیازمند به روان درمانی را به روان شناس ارجاع دهند و معمولا این کار را یا خودشان انجام میدهند که چندان در تخصص آنها نیست (چون در دوره ی تخصصی روان پزشکی واحدهای درسی چندانی به صورت تئوری و عملی در زمینه روان درمانی ندارند و اگر روان پزشکی کار روان درمانی انجام میدهد بیشتر از روی علاقه ی شخصی است. به همین منوال روانشناس نیز حق تجویز دارو را ندارد حتی اگر اطلاعات زیادی در این زمینه داشته باشد ) و یا به یک روانشناس لیسانس و بعضا فوق لیسانس که در مطب خودشان به کار مشغول شده است ارجاع می دهند.
روان شناس علاوه بر درمان بیماری های روان نژند، کار مشاوره ای نیز انجام می دهد مثل مشاوره در امور خانواده و ازدواج و این کار روان پزشک نیست. فردی که برای مشاوره ازدواج یا خانواده مراجعه می کند، بیمار محسوب نمی شود بلکه برای یک تصمیم گیری درست مراجعه می کند. متأسفانه بارها مشاهده کردم که برخی افراد از روی نا آگاهی برای مشاوره ی ازدواج و یا خانواده و یا مشاوره های تحصیلی و شغلی، به روان پزشک یا متخصص اعصاب و روان مراجعه می کنند!؟
روان شناس با استفاده از تئوری ها و تکنیک های روان درمانی سعی در تغییر فکر و رفتار شما دارد. او از دارو استفاده نمی کند و حق این کار را نیز ندارد بلکه به شما یاد می دهد که چگونه بهتر خود را بشناسید و با انجام مصاحبه و اجرای تست های شخصیت و یا هوش ویژگی شخصیتی شما را به شما می شناساند و راههای کنار آمدن با مشکلات را برای شما روشن می کند.
فرض اساسی در روان شناسی و روان درمانی این است که هر اندازه انسان از شخصیت خود آگاهی بیشتری پیدا کند، سلامت روانی او بیشتر است (البته اکثر مردم به غلط فکر می کنند خود را خیلی می شناسند در حالی که این گونه نیست ). فروید پایه گذار روان درمانی، هدف روان درمانی یا روان کاوی را ایجاد بینش (insight) می داند. البته روان درمانی رشته ها و رویکردهای زیادی دارد که برای توضیح آن نیاز به نوشتن یک کتاب با حجم زیاد است.
فرق روان شناس و روان کاو
روان کاوی یکی از رویکردهای علم روان شناسی است که توسط فروید پایه گذاری شد . در واقع روان کاو یک روان شناس است که برای درمان، رویکرد روان کاوی را انتخاب کرده است. در رویکرد روان کاوی فرض بر این است که ریشه بیماری ها مثل افسردگی، اضطراب، وسواس و اختلالات اضطرابی مثل حمله های وحشت و…در تجربیات دوران کودکی نهفته است که به صورت ناخودآگاه در آمده و به شکل این بیماریها خود را نشان می دهد.
روانکاوان معتقدند که عمده رفتارهای انسان از روی نا هشیاری یا ناخود آگاهی است . روان کاو با روش هایی مثل تداعی آزاد یا تعبیر رویاها و روابط بین فردی بیمار، سعی در شناسایی عناصر ناخود آگاه را دارد تا با شناساندن آن به بیمار و افزایش بینش و بصیرت او، این ناراحتی ها را از بین ببرد. امروزه روان کاوی به شکل سنتی آن کمتر مورد استفاده قرار می گیرد و شاید برای بیماران خاصی کاربرد داشته باشد. ضمنا درمانهای روان کاوی طولانی مدت است و سال ها طول می کشد .
“برای درمان بهتر است ابتدا به روان شناس مراجعه کنید تا با مصاحبه و اجرای تستهای روانشناختی، مشکل شما دقیقا بررسی شود و در صورت نیاز، توسط روان شناس به روان پزشک یا متخصص اعصاب و روان ارجاع داده شوید.
درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد مهارتهای توجه آگاهی را در بافتار ارزشها و اقدام متعهدانه آموزش میدهد. دکتر راس هریس در این مورد خلاصه کوتاهی را ارائه میدهد.
درمانی را تصور کنید که طبقهبندی کردنش آنقدر سخت است که آن را با نام رفتاردرمانی شناختی انسانگرای وجودی توصیف کردهاند. درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش یا ACT (اَکت) درمانی نوآورانه و مبتنی بر توجه آگاهی است کهپایههای محکمی در سنت علم تجربی دارد و درعینحال تأکید زیادی بر ارزشها، پذیرش، شفقت و زندگی در لحظه اکنون دارد. این درمان توسط روانشناسی آمریکایی به نام استیون هِیز در دهه هشتاد میلادی تدوین شد و در آن مخلوطی التقاطی از استعاره، جملههای متناقض نما و مهارتهای توجه آگاهی و طیف گستردهای از تمرینهای تجربهگرایانه و مداخلات رفتاری هدایتشده توسط ارزشها بهکاربرده میشود. اثربخشی ACT در طیف گستردهای از وضعیتهای بالینی نظیر افسردگی، اختلال وسواس فکری عملی، استرس محیط شغلی، استرس سرطان در مراحل پایانی، اضطراب، اختلال استرس پس از سانحه، کماشتهایی روانی، مصرف هروئین اسکیزوفرنی، ترک سیگار و مدیریت خود در دیابت و اختلال شخصیت مرزی معلوم شده است.
سندروم فرگولی ( Fregoli ) یا توهم دوگانگی یک اختلال نادر است که در آن یک فرد بر یک اعتقاد توهمی باور دارد که افراد مختلف در حقیقت یک فرد هستند که تغییر چهره داده اند . سندرم فرگولی ممکن است به یک ضایعه مغزی مرتبط باشد و اغلب از یک طبیعت پارانوئیدی است چرا که فرد متوهم تصور می کند ، توسط شخصی که تغییر قیافه می دهد ، مورد آزار و اذیت قرار می گیرد .
سیستم فعال کننده مشبک یا RAS در مغز (Reticular Activating System)
دانستن این موضوع حتماً شما را به هیجان می آورد زیرا بسیار کاربرد دارد. این سیستم تشکیلات تورینه ای است به اندازه یک چهارم سیب در مغز انسان که وظیفه آن پالایش اطلاعات بخصوصی از میان اطلاعاتی است که به ما میرسد.
مثلاً اگر شما یک ماشین جاگوار قدیمی بخرید، پس از آن وقتی به خیابان میروید دائماً ماشین هایی از نوع ماشین خود میبینید. گویی جاگوارها در سطح شهر بیشتر شده اند. در صورتی که چنین نیست. تنها سیستم RAS شما ماشین های جاگوار را از میان انبوه ماشین های دیگر برمی گزیند و به رایانه شما وارد میکند. وظیفه RAS نیز همین انتخاب و گزینش اطلاعات است از میان محیط و نتایج عملکردهای شما، با توجه به آنچه شما میخواهید.
مثلاً اگر تصمیم گرفته باشید که فکر کنید همه چیز در دنیا خراب است و یا شما آدم بدشانسی هستید، RAS مشغول جمع آوری شواهدی مبتنی بر بدشانسی شما از محیط میشود و سپس آنها را در اختیار رایانه ذهن شما قرار میدهد تا آن هم به روش خود به شما ثابت کند که حق با شما است و واقعا بدشانس هستید.
در حالی که پیروزمندان به RAS وظیفه متفاوتی واگذار میکنند. RAS آنها شواهدی مبتنی بر هوشمندی، توانمندی، موفقیت و قدرت آنها را از محیط بر میگزیند تا به آنها ثابت کند که پیروزند.
پس میبینید این که شما احساس پیروزی و شکست کنید به طور کامل در دست خود شما است و تنها بستگی به چگونگی برنامه ریزی رایانه ذهن توسط خودتان و تصمیم هایی دارد که با توجه به اطلاعات ریانه خود میگیرید. پس شما هم میتوانید به پیروزمندان بپیوندید فقط کافیست بخواهید.
تيك، يكي از شايعترين مشكلات رواني است كه به گفته كارشناسان دلايل شيوع آن چندان مشخص نيست، ولي تخمين زده ميشود بين ۵ تا ۲۵ درصد كودكان در سنين مدرسه نيز نوعي از اختلال تيك را تجربه مي كنند.تيكها حركات غيرطبيعي ناگهاني، مكرر، سريع و هماهنگي هستند كه معمولاً به راحتي قابل تقليد هستند.
حركات به صورتي مشابه مكرراً رخ ميدهند و بيمار قادر است به صورتي ارادي براي مدتي كوتاه آنها را مهار كند، اما اين امر ممكن است سبب اضطراب بيمار شود.تيكها در نتيجه فشار رواني تشديد ميشوند و حين فعاليتهاي ارادي و تمركز فكري كاهش يافته و در خواب از بين ميروند.
مدیتیشن به معنای متمرکز کردن ذهن است. این تمرکز میتواند بر روی یک صدا، عبارت یا دعا، شئ، تصویر، آگاهی از خویشتن، نحوه تنفس، فرائض دینی و... صورت گیرد. هدف از این کار آگاهی از لحظه حال، رسیدن به آرامش، و کاهش استرس است. مدیتیشن موجب ارتقای شخصیت و رشد روحانی و معنوی می شود.
همه ما به تجربه متوجه شدهایم که مدیتیشن تاثیرات مثبتی بر ما میگذارند اما از نظر تئوریک کمتر در این زمینه پژوهش شده است. با این حال نتایج پژوهشهای جدید نشان از تاثیرات مثبت مدیتیشن بر زندگی انسان دارد.
خودشیفتگی یا نارسیسیزم یکی از اختلالهای انسان، بهویژه انسان مدرن، است که در دنیای امروز با فراگیری شبکههای مجازی بیش از پیش خود را نمایان ساخته است. اما خودشیفتگی چیست و چه نمودهای بیرونیای دارد؟ در این مطلب درباره این موضوع صحبت میکنیم.
خودشیفتگی در اساطیر یونان اکو و نارسیسیوس، از جمله عشاق نامدار در اساطیر یونانی به شمار میآیند. اکو، پری بسیار پُرحرفی بود که هرا، الهه آسمانها و ملکه ایزدان المپ، او را محکوم به خاموشی ابدی کرده بود. اکو فقط اجازه داشت آخرین سیلاب کلماتی را که از دهان فردی دیگر بیرون میآید تکرار کند. اکو وقتی که نارسیسیوس را دید، یک دل نه صد دل، عاشق او شد. اما نارسیسیوس جوان از عشق، چیزی سرش نمیشد و دخترانی را که عاشق او میشدند، از جمله اکو، مسخره میکرد. سرانجام دختران به همین دلیل از خدایان خواستند که نارسیسیوس را تنبیه کنند و خدایان نیز کاری کردند که نارسیسیوس، صورت خویش را در آب چشمهای دید و یک دل نه صد دل، عاشق خود شد. بر اثر همین عشق و از آنجا که امکان وصالی برای او وجود نداشت، نارسیسیوس روزبهروز ضعیفتر و نحیفتر شد تا اینکه سرانجام جان سپرد. درست در همان محلی که نارسیسیوس مرده بود، نخستین گل نرگس (نارسیس) رویید. اما اکو که از عشق نارسیسیوس به شدت ضعیف و ناتوان شده بود، هنگامی که خبر مرگ او را شنید، آنچنان نحیف شد که به یک اکو (انعکاس صدا) تبدیل شد. میکل آنجلو کاراواجو، نقاش سرشناس سبک باروک، نارسیسیوس را هنگامی چهره خود را در آب میبیند به تصویر کشیده است.
در فيلم درماني، درمانگر با هيجانات بيمار سر و كار دارد و مي تواند اين هيجانات را هنگام تماشا يا پس از ديدن فيلم تحليل كند. هنگام نمايش فيلم، كنش ها و واكنش هايي در ضمير ناخودآگاه و نيمه آگاه آدميان رخ مي دهد كه به بروز احساساتي مانند خشم و شادي و نمايه هايي چون خنده يا گريه منجر مي شود. بدين ترتيب، برخي احساسات پنهان از ضمير ناخودآگاه به ضمير آگاه جريان يافته و تخليه انرژي هاي رواني انباشته شده را فراهم مي آورد. اين پديده براي بيمار آرامش و شادي پديد مي آورد. فيلم هاي طنزآميز و كمدي افزون بر تخليه انرژي رواني، سطح افسردگي بيماران را نيز كاهش مي دهند.
فرافکنی یعنی انگشت اتهام به سوی دیگران گرفتن. فرافکنی عبارت است از تمایل به نسبت دادن آنچه در درون میگذرد به دیگران یا به محیط. فرافکنی فرد را در مقابل یک نوع اضطراب حفظ میکند: اضطرابی که در اثر اعتراف به کاستیها و نقصها ممکن است به وجود آید. کسی که فرافکنی میکند معمولاً احساسات، نقصها، یا آرزوهای غیرقابل قبول خود را در دیگران میبیند. فرافکنی، با برجسته کردن و اغراقآمیز کردن صفات شخصیتی منفی در دیگران، از اظطراب میکاهد. فروشندهای که خودش را مسیحی بسیار مؤمنی میداند که جامعه روی او حساب میکند، ولی فردی به شدت طمع کار است و سر مشتریان کلاه میگذارد، بر این باور است که همهٔ مشتریانی که وارد مغازه میشوند میخواهند هر طور که شده سر او کلاه بگذارند.
رشته ای کاملاً کاربردی و البته منزوی و متاسفانه به باور بعضی غیر ضروری! زندگی یعنی نحوه درک و فهم ما از محیط و عکس العمل و رفتار ما در برابر آن.
روانشناس به بررسی نحوه ادراک محیط توسط موجود زنده یعنی ما دانش آموزان از محیط خود و چگونگی رفتار ما در شرایط خاص می پردازد. گرچه موجود زنده شامل غیر انسان نیز می شود ولی هدف اصلی این رشته بررسی وضعیت انسان است.
تعریف روانشناسی، علم کاربردی مطالعه رفتار و فرایندهای ذهنی بر اساس یافته های علمی و تحقیق شده می باشد.
رفتار به فعالیت ها و اعمالی اشاره دارد که قابل مشاهده و قابل اندازه گیری می باشند، مانند صحبت کردن و راه رفتن.
اما فرایندهای ذهنی به اعمال و فرایندهایی اشاره دارد که به صورت مستقیم قابل دیدن و درک کردن نیست و نمود آنها را می توان در رفتار و دیگر فرایندها مشاهده کرد، مانند تفکر و یا هیجان و ترس. امروزه، روانشناسی از سنین خردسالی و نوجوانی گذشته و پا به مرحله جوانی و بزرگسالی گذاشته است و به درجهای از ثبات و استحکام رسیده است.
روانشناسی
روانشناسی با در نظر گرفتن نیازهای طبیعی انسان و درک روح زمان، به عنوان پرچمدار مطالعه پیچیدگی های روان شناسی عبارت از کشف دروغ هایی است که، بشر امروز است. در یک تعریف ساختار شکن از روان شناسی در این تعریف انسان موجودی است که نخست باید به خود می گوییم و همچنین تعیین حد و مرز راست هاست خود را فتح کند. در نتیجه صداقت تمام عیار با خود پایه روان شناسی است. این تعریف روان شناسی را با خود شناسی پیوند می زند.
اختلال شخصیت عبارت است از یک الگوی با دوام و پایدار از رفتار و تجربه درونی که به طور قابل ملاحظهای با انتظاراتی که از شرایط فرهنگی فرد وجود دارد متفاوت باشد، فراگیر و غیرقابل انعطاف باشد، شروعش به دوران نوجوانی یا اوایل بلوغ برگردد، در طول زمان پایدار باشد و به ناراحتی یا آسیبدیدگی روحی منجر گردد.»به دلیل آن که این اختلالات، مزمن و فراگیر هستند. میتوانند به اختلال جدّی در کار کرد و زندگی روزمره بیانجامند.
درکل شخصیت یعنی مجموعهای از رفتار و شیوههای تفکر و هیجانی شخص در زندگی روزمره که با ویژگی های بی همتا بودن، ثبات(پایداری) و قابلیت پیش بینی مشخص میشود.
باتوجه به راهنمای تشخیصی وآماری اختلالات روانی، ۱۰ نوع اختلال شخصیتی متفاوت وجود دارد که در ۳ گروه قابل دسته بندی هستند.